چه چیزی یک بازیگر را به صحنه می کشاند؟ میل به دیده شدن، مطمئنا، و اشتیاق به داستان سرایی وجود دارد. برای برخی این احساس مانند یک تماس است. برای دیگران یک اجبار راهی برای اتصال، یا احساس کردن. در آمادهسازی برای جوایز تونی امسال، که در 11 ژوئن برگزار میشود، از نوازندگان نامزد تونی خواستیم در مورد دلیل انجام کاری که انجام میدهند فکر کنند. و همانطور که از سال 2018 (با یک وقفه برای بیماری همه گیر) انجام داده ایم، عکس های آنها را گرفتیم.
“مرگ فروشنده”
وندل پیرس
«یک بار آرزو داشتم وکیل شوم. من یک بار آرزو داشتم که یک معمار باشم. آرزو داشتم نقاش شوم. اما بعد متوجه شدم که میتوانم همه آن چیزها را به عنوان یک بازیگر باشم. یک بازیگر میتواند تمام خواستههای انسانی را که در آنجا وجود دارد کشف کند.» – وندل پیرس
“خانه عروسک”
آرین موید و جسیکا چستین
«هزار نفر، در یک اتاق، آرام، گاهی اوقات ساکت ترین اتاقی که تا به حال در آن بوده ام، و ما یک تجربه واقعی با یکدیگر، تماشاگران و اجراکنندگان داریم. معجزه است. هیچ چیز شبیه آن نیست.” – آرین مؤید
وقتی 7 ساله بودم، مادربزرگم مرا برای دیدن نمایش «ژوزف و کت رویایی تکنیکی شگفتانگیز» در ساکرامنتو برد. من کمی بچه پریشان بودم، بنابراین او سعی میکرد برای من راهی پیدا کند. و سپس نمایش شروع شد، و دختر کوچکی روی صحنه داشت که روایت میکرد، و دقیقاً همین لحظه آها بود، “اوه، این چیزی است که من هستم.” – جسیکا چستین
«همه همیشه میگفتند تئاتر غیرقابل مقایسه است، مثل آن چیزی نیست، و من هرگز منظور آنها را نفهمیدم. وقتی در اتاقی هستید که افراد زیادی در آن هم زمان چیزی را تجربه می کنند، انرژی برق می گیرد و این یکی از بزرگترین لذت های این تجربه بوده است. مست است.» – جودی کامر
“تاپ داگ/زیر سگ”
یحیی عبدالمتین دوم و کوری هاوکینز
به عنوان یک بازیگر، به عنوان یک مجری، وقتی کاری را انجام می دهید که سعی کرده اید انجامش دهید، آن را فراموش نمی کنید. – یحیی عبدالمتین دوم
«من همیشه با قصهگویی در خانوادهای بزرگ شدم که این یک سنت مهم بود. پشت سر گذاشتن آن، برای من، فرصتی است تا داستانهای مهم و داستانهایی را که برای من مهمترین هستند، که داستانهای دیاسپورای آفریقایی هستند، تعریف کنم.» – کوری هاوکینز
“شب بخیر، اسکار”
شان هیز
“چرا من اقدام کنم؟” چون دوستش دارم. چون مجبور نیستم خودم باشم.” – شان هیز
«من تک فرزندی با یک مادر مجرد بزرگ شدم. نحوه جلب توجه من بلند بودن صدایم بود.” – الماس میکالا
“من زمانی را به یاد نمی آورم که این کار را انجام داده باشم. از زمانی که مثلاً پنج ساله بودم، آنجا بود که بسیاری از هویت خود را پیدا کردم. این تنها جایی است که کاملاً احساس راحتی میکردم و به روی دنیا و دیگران باز بودم.» – بن پلات
“قتل های ایالت اوهایو”
آدرا مک دونالد
“این تمام کاری است که من تا به حال انجام داده ام.” – آدرا مک دونالد
‘بعضیها داغشو دوست دارن’
کریستین بورل، جی. هریسون گی، ناتاشا ایوت ویلیامز و کوین دل آگیلا
بازیگری را در ابتدا شروع کردم تا مادرم مرا دوست داشته باشد. – کریستین بورل
«این وزارتخانه من است. اینگونه است که من در دنیا تفاوت ایجاد می کنم.» – جی. هریسون گی
«احساس میکنم برای اجرا فراخوانده شدهام. من می توانستم این کار را انجام دهم – نباید این را بگویم – اما می توانستم آن را به صورت رایگان انجام دهم. این مرا خوشحال می کند.» – ناتاشا ایوت ویلیامز
“در کلاس دوم من نسخه خودم از “جنگ ستارگان” را نوشتم که “جنگ احمقانه” نام داشت. من در آن نویسندگی، کارگردانی و بازی کردم و از آن زمان تاکنون این کار را انجام داده ام.” – کوین دل آگیلا
“چه کسی آنقدر خوش شانس است که وقت خود را صرف تماشای اعمال یک نفر و رمزگشایی آنها از طریق احساسات کند؟ چه کسی اینقدر خوش شانس است که خود را تا این حد عمیق کشف کند؟» – کلتون رایان
‘خرج زندگی’
کارا یانگ، دیوید زایاس و کیتی سالیوان
«بسیاری از شخصیتهای من بازماندگان سرمایهداری هستند، و اینکه چگونه سرمایهداری، بهویژه زنان رنگین پوست و زنان سیاهپوست را سرکوب میکند. وقتی به درون قلب کسی می رویم، مردم را می توان تحت تأثیر آن قرار داد.” – کارا یانگ
“من عمل می کنم چون می خواهم زندگی کنم. من برای زندگی کردن اقدام می کنم.» – دیوید زایاس
«از زمانی که «آنی» را در کودکی دیدم میخواستم اجرا کنم. من می گفتم “این بچه ها چطور این کار را می کنند؟” احساس میکنم این چیزی است که با من متولد شده است: میل به هنرمند بودن، خلاق بودن، ابراز وجود.» – کیتی سالیوان
“شوک”
کوین کاهون
“اولین افرادی که دوست داشتم دلقک های رودئو بودند، زیرا در رودئو بزرگ شدم. میدانستم که بیش از هر چیزی در دنیا میخواهم یک دلقک رودئو باشم. و سپس مادرم مرا به تئاتر موزیکال معرفی کرد و دیگر راه برگشتی وجود نداشت.» – کوین کاهون
«وقتی با این بازیگران کار میکنم، تقریباً شبیه جاز به نظر میرسد، نحوه برخورد ما با یکدیگر. خیلی روان است.» – نیکی کرافورد
“سوینی تاد”
آنالی اشفورد، جاش گروبان و روتی آن مایلز
از زمانی که یک آدم کوچک بودم میدانستم که برنامه زندگیام این است که قصهگو باشم.» – آنالی اشفورد
برای بسیاری از ما که این اشکال را داریم، “چرا این کار را انجام می دهیم” با “چه احساسی داشتیم وقتی کسی این کار را برای ما انجام داد” شروع می شود؟ هر بار که پا به آنجا می گذارم، می خواهم کاری کنم که مردم احساس کنند که من به اندازه کافی خوش شانس بوده ام و وقتی در بین آن مخاطبان نشسته ام، احساس می کنم.” – جاش گروبن
«من اجرا می کنم زیرا باید نسخه ای از خودم را روی صحنه ببینم. وقتی نسخهای از خود را روی صحنه میبینید، نمیتوانید تغییری نکنید. باید تغییر کنی.» -روتی آن مایلز
“LEOPOLDSTADT”
براندون اورانوویتز
“چرا اجرا می کنم؟ برای تغییر نظر مردم و باز کردن قلب آنها برای چیزهای جدید، زیرا این همان کاری بود که تئاتر برای من بزرگ شد. – براندون اورانوویتز
«یک شخصیت مانند یک شخص دیگر است. هنگامی که این شخص را یاد می گیرید که چگونه است، به او وابسته می شوید. چیزی وجود دارد که بسیار زیباست در مورد داشتن یک نفر دیگر برای شبانی در یک سفر.» -جاستین کولی
من احساس میکنم که خداوند موهبتی را به من عطا کرده است و این مسئولیت من است که از آن مراقبت کنم و آن را پیش ببرم و عامل شفا در جهان باشم.» – ویکتوریا کلارک
«من در یک تریلر در غرب میانه بزرگ شدم و چیز زیادی نداشتیم. بنابراین من در کودکی در آینه بازی زیادی انجام دادم. به اتاقم می رفتم و با خودم صحنه هایی می ساختم. تصور میکردم در فیلمها حضور دارم. من یک زندگی فانتزی بسیار شدید داشتم.» – بانی میلیگان
“نشان در پنجره سیدنی بروستاین”
میریام سیلورمن
“من اول رقصنده بودم. من در همان زمان یک جوک هم بودم – فوتبال را واقعاً جدی بازی می کردم. تا به امروز، فکر میکنم بخش بزرگی از شخصیتسازی برای من این است که به این فکر کنم که چگونه حرکت میکنند، چگونه میایستند و بدنشان در فضا چگونه کار میکند.» – میریام سیلورمن
“نه مو نیست”
کریستال لوکاس پری و جردن ای کوپر
“من معتقدم که داستان ها درمان می کنند. من معتقدم که داستانها حقیقتی را در مورد آنچه هست، و آنچه میتوانست، و آنچه زمانی بوده را آشکار میسازد.» – کریستال لوکاس پری
“وقتی اجرا می کنم، این نزدیک ترین چیزی است که می توانم به خدا و نزدیک ترین چیزی که می توانم به انسانیت برسم.” -جردن ای. کوپر
“بین ریورساید و دیوانه”
استفن مک کینلی هندرسون
من بازیگری میکنم چون عاشق شعر هستم و فهمیدم حرفهای وجود دارد که در آن باید شعر بگوییم، باید به زبان زیبایی در مورد انسان بودن صحبت کنی.» – استیون مک کینلی هندرسون
‘بسوی جنگل’
برایان دارسی جیمز، سارا باریل و جولیا لستر
“از کودکی شروع شد، وقتی فهمیدم بازیگری چیزی است که به من هدف می دهد. این به من احساس اعتماد به نفس داد و به من اجازه داد تا صدایم را در دنیا پیدا کنم.” – برایان دارسی جیمز
«در 6 سالگی آهنگ مینوشتم، در گروههای کر میخواندم، در سالهای شکلگیری تئاتر اجتماعی انجام میدادم. این یک حس ارتباط بود. من در مدرسه کمی طرد شده بودم و بنابراین روی صحنه بیشتر از همه احساس خودم را داشتم.» – سارا باریل
«من از یک صف طولانی از بازیگران تئاتر و بازیگران سینما آمده ام و این به طور طبیعی در خون من است. داستان گفتن و تبدیل شدن به افراد دیگر، سرگرم کننده ترین چیز در جهان است.” – جولیا لستر
“& ژولیت”
بتسی ولف و لورنا کورتنی
“من دختر کوچکی دارم که 3 سال دارد. او عاشق آمدن به تئاتر است و من در واقع کاری را که انجام می دهم از دریچه ای کاملا متفاوت می بینم. همه چیز برای او بسیار جدید و تازه است، و او در این مکان کاملاً کنجکاوی و کشف است، و این همان چیزی است که من به یاد دارم زمانی که این کار را به تازگی شروع کرده بودم، احساس می کردم.” – بتسی ولف
«من و خواهرم نمایشهایی درست میکردیم و از والدینمان دعوت میکردیم تا در اتاقی که با هم مشترک بودیم، آنها را تماشا کنند. ما آهنگ و همه چیز ساختیم. ما احتمالاً 5، 6 ساله بودیم.” -لورنا کورتنی
«فکر میکنم این یکی از بزرگترین شوخیهایی است که تا به حال درباره بشریت انجام شده است که بزرگسالان با کودک درونی خود ارتباط برقرار میکنند و وانمود میکنند برای بزرگسالان دیگر. چرا من همیشه می خواهم در یک دفتر کار کنم؟ – جردن دونیکا
“تابستان، 1976”
جسیکا هچت
“من اجرا می کنم تا با مردم صحبت کنم. در پایان روز، برای من، عملکرد یک بسط آن است. به همین دلیل است که ما همچنان برمی گردیم.” -جسیکا هچت